قضیه از اونجایی شروع می شه که یه عده (1%)ی دوست دارن به دو تا کلمه برسن او دو تا کلمه هم همینه: کل دنیا، حالا اگه در مسیر رسیدن به این هدف کسی با هاشون مخالفت کنه هر طوری که بتونن جلوش می ایستن و سنگ اندازی می کنن، تجربه نشون داده هر وقت که علیه مخالفاشون، یا نه بهتر بگم علیه حق خواهان یه کاری انجام دادن، نه تنها به خواسته خودشون نرسیدن بلکه نتیجه دقیقا برعکس شد. یه زمانی جنگ رو به ما تحمیل کردن و در کمال ناباوری دیدن که مردم ما برای حفظ دین و آیین، هشت سال مقاومت کردند و یه وجب هم از این خاک رو به دشمن ندادند، تحریممون کردن و فکر کردن اینطوری ما از حرکت می مونیم اما باز هم نتیجه برعکس اون رو دیدند، به امام دهم ما توهین کردن و خودشون مشاهده کردند که اگه به مقدسات ما توهین بشه بد جوری تو دهنی می خورند، حالا هم که دوباره به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توهین کردند، اما این نشونه بی فکری دشمن ما است که از یه سوراخ داره بیشتر از یک بار گزیده میشه
می ترسم، از آن نگاههایی که به اعمالم دوخته شده تا شاید به سویش بروم ولی خواسته یا نا خواسته به ندایش لبیک نگویم
می ترسم، از کوله بارهای به ظاهر ثواب که به دوشم می کشم، نکند آنقدر به آنها فکر کنم که مبدل حسنات به سیئات شوم!
می ترسم، از گناههایی که (تجرأت بجهلی) و یادم نبود که به مولایم می گفتم(انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین...)
می ترسم، از حواسپرتی و مشغولیت به کارهای بیهوده در قطار عمر آنقدر که هنوز کارهایم و وظیفه هایم تمام نشده باشد و بگویند(ایستگاه، پیاده شو...)
می ترسم، از کم کاریها، که آن دنیا یقه ام را بگیرند و بگویند: (وظیفه داشتی به ما بگویی و نگفتی)، و به خاطر گناهی که خودم انجام نداده باشم ولی می توانستم جلوی آن را بگیرم مجازات شوم
می ترسم، از بیداری های کاذب که بعد معلوم شود خواب بودم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم ****************************** از آن روزی که این مَسند کند انکار می ترسم
بخوان دعای فرج را که اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
زپشت پرده غیبت به ما نظر دارد
گفتم: آقایX شما که داری ریش میتراشی، تمام صورت رو میتراشی(حتی محدوده حرام)؟
گفت:آره!
گفتم:خب اینکه اشکال داره
خندید و گفت:خب وقتی مشتری ازم میخواد من که نمی تونم نه بگم...
گفتم: شما بگو این کار رو نمیکنم
گفت: بعد دیگه کسی برای اصلاح پیشم نمیاد
اون مشتری(از زبون آقایX ) بهم گفت: اگه تیغ نزنم پس چی بخورم؟
گفتم: روزی که دست خداست
چند دقیقه بعد گفت:ولی فکر نمیکنم برای آرایشگر اشکال داشته باشه(وگناهش گردن مشتریه)
گفتم:نه(گناه داره)، من حکمش رودیدم، حتی اون پولی رو که در قبال تراشیدن ریش میگیری، حرامه ومن که یه مشتری دیگه هستم اگه هنگام حساب کردن پول بیشتری دادم و خواستی مقدار مانده رو برگردونی، نمی تونی از اون پولی بدی که برای تراشیدن گرفته بودی.
گفتم:بالاخره مال حرام رو نمیشه خورد
گفت:مال مخلوط به حرام رو که میشه
گفتم: اتفاقا اون رو هم نمیشه ...
گاهی اوقات ماها فکر می کنیم که روزیمون دست دیگرانه در حالی که نباید فراموش کنیم که روزی رسان خداست و اگر از دست خلق خدا می گیریم، اونا فقط وسیله اند، همون خدایی که دستور میده تا از طریق مادر برای فرزند شیر مهیا بشه، در حالی که فرزند هنوز نمی تونه حتی حرف بزنه، همون خدا روزی رسان بزرگترا هم هست، اصلا خدایی که بزرگ و کوچک بودن سن بنده ها ملاک روزی رساندنش یا نرساندنش به مخلوقات باشه که خدا نیست!